پذیرش احساسات به ویژه احساسات ناخوشایند، چیزی نیست که یک شبه و یکباره ممکن بشه. میشه گفت یکجور مهارته. مثل هر مهارت دیگهای، برای اینکه بتونیم توش خبره بشیم نیاز به تمرین داره. اگر هم بهش به دید یک هدف نگاه کنیم احتمال اینکه زود خسته بشیم زیاده. اما همین که بدونیم داریم توی یه مسیر قدم برمیداریم یعنی متوجه ماجرا شدیم.
راجع به قدم اول این مسیر، قبلتر صحبت کردیم. این که اول آگاه بشیم داره چه اتفاقی میافته و احساسات مختلف هر کدوم چی برای گفتن در لحظه دارن . گفتیم که این قدم مستلزم شناخت دوباره و جزییتر احساساته.
قدم بعدی اینه که روی احساسات مختلف، برچسب خوب یا بد نزنیم. قضاوتشون نکنیم. حدس و گمان بد نزنیم. به جاش مشاهده کنیم. مثل یه تماشاچی ببینیم داره چه اتفاقی میافته. سریع دنبال این نباشیم که واکنش نشون بدیم. مشاهده کردن به این معنی نیست که لزوما با اون حس ناخوشایند موافقیم یا داریم از حضورش لذت می بریم.
با مشاهده کردن داریم تمرین میکنیم احساس ناخوشایندی که در لحظه بروز پیدا میکنه رو بشناسیم و اجازه بدیم درونمون جریان پیدا کنه. به زور عوضش نکنیم، ازش فرار نکنیم و در برابرش مقاومت نکنیم.